رفتی....
بدون خداحافظی....
امادلم نشکست...!
چون میدانستم:"دلی ازسنگ ببایدبرسرراه فراق..."
رفتی.....
وحسرت آن نیم نگاه آخربردلم ماند....
امادلم نشکست!!!
چون میدانستم"روی اربه روی مانکنی ازآن توست"
رفتی وسراغم راهم نگرفتی....
امادلم نشکست....
چون میدانستم "نه عجب که خوب رویان بکنند،بی وفایی"
میدانی ازچه دلم شکست؟!؟!؟!؟
ازاینکه وقتی می رفتی باران می بارید....
باخودم گفته بودم که بعدازرفتنت،بدون انکه ببینی بدون انکه کسی ببیند،خاک راهت را
سرمه ی چشمانم میکنم....
امااشک اسمان،ردپایت راشست ورفت...
باخودم گفته بودم که بعدازرفتنت بوی بودنت رادراغوش می گیرم....
باران ان هم شست ورفت...
حالا من مانده او
وکاسه ابی که اورده بودم
پشت پایت بریزم
RAHA